مذاکرات آوا + مهلا (اَبیــلَه)! نیمه شب 25 شهریور !
سیاهی شب بر اتاق چیره شده بود ، نور ضعیفی سعی زیادی برای خودنمایی داشت.
تقریبا پلک هایم سنگین شده بود و به استقبال پادشاه اول خواب ها می رفتم که
آوا{دخترخاله زاده 4 ساله ی مان}از تاریکی ترسیده بود و به این بهانه شروع کرد به پرسیدن !
شما مکالمات دیشب ما را قبل از خواب می خوانید !
آوا :خونه چه قدر تاریکه ! اَبیـلَه ؟
وقتی تاریکه شیطون {مکث می کند و آب دهانش را قورت می دهد}نمیاد منو اذیت کنه؟
من:نه عزیزم، خدا مراقبمونه ؛ الان بالا سرت کلی فرشته اس که مواظبتن !
دست می کشن روی ِ سرت !
آوا :چرا من فرشته ها رو نمی بینم ؟ فرشته ها مگه دست دارن ؟لاک هم می زنن؟
من:بعضی چیزا رو نمیشه دید،تو هوا رو می بینی؟!
آره دست دارند ، بال هم دارن !لاک؟{اوووم} فکر نکنم!
آوا :چرا شبکه ی پویا تمام فرشته ها بال دارن ؟!من دیدم که دست ندارن !
من:شاید زیر بالشون قایم شدن !
آوا:شیطون چرا آدما رو گول می زنه؟
من:چون یک روزی قسم خورده ،قول داده که کاری کنه ما رو گول بزنه!
آوا:مامان و باباش دعواش نمی کنن که کار زشتی انجام می ده؟
من:مامان و بابا نداره ! و بعد وسط حرفم پرید و گفت:مهلا هم نداره ؟
مثل وقتی که به من میگی آوا کار زشت کنی دستاتو لاک نمی زنم ؟
شیطون بستنی دوست نداره تا کار زشت انجام نده؟
من:نه ، مهلا هم نداره*:) ،همه مثل تو بستنی دوست ندارن خب *:)
چراغ ذهن آوا روشن شده بود در تاریکی شب و بین خودمان بماند ترسیدم
در برابر کنجکاوی های کودکانه ؛ و گاها ترسناکش عاجز بمانم!
پیشنهاد کردم شعر بخوانیم و دستش را در دستم بگذارد تا هر وقت ترسید دستم را محکم فشار دهد!
با خوشحالی قبول کرد و تا وقتی خوابید چند بار فشار دستان کودکانه اش را حس کردم
تا مطمئن شدم کاملا خوابیده ، صبح وقتی بیدار شد گفت :
خواب فرشته ای را دیده که انگشتانش را لاک زده و به جواب سوالش رسیده !
+ کاملا واقعی و تازه ، همین دیشب !
گفتم شما هم ازین ماجرای جالب بی نصیب نمانید *:)
+ ذهن آزار به وجود آمده : راستش کمی ترسیدم ؛
مبادا هرچه قدر خیلی دور هرچه قدر ، وقتی مادر شدم ،
از پس ِ سوالهای ریز و درشت فرزند دلبند آینده یمان برنیایم *:)
عیبی ندار فیسلوف ِ فرفره مویی و5 خاله هایش کنارمان ِ
1.مامانش واسش ماکارونی پیچ پیچی گذاشته ، اومده گفته :
اوووع ، شبیهه ِ مهلا فیر فیری ِ _ (فر فری) !
2 . تو ویترین ازین عروسک مو فرفریا دیده ، به مامانش گفته : بریم یدونه مهلا فیر فیری بخریم ؟
+ خب میشه عاشق این مَچَل نشد ؟ اصلا میشه درست ِ قورتش نداد ؟!
نظرات شما عزیزان: